روژینا سلطانیروژینا سلطانی، تا این لحظه: 16 سال و 9 ماه و 25 روز سن داره

وبلاگ شخصی روژینا سلطانی

کنسرت مهدی احمدوند در رفسنجان

یکشنبه عصر به همراه بابا و مامان و دوست بابام و خونوادش رفتیم  کنسرت مهدی احمدوند و سامان جلیلی .   سالن تختی رفسنجان پر شده بود از جمعیت .  فکر نمی کردم اینجور استقبالی بشه از این کنسرت . معلوم بود با این جمعیت و تو این فضا چیزی از صدای خواننده به گوش نمی رسه. جوونای رفسنجان هم آنچنان با شور و حال تشویق می کردن که خود خواننده ها  هم متعجب شده بودن. با ورود مهدی احمدوند ، سالن به حد انفجار رسید . تا حالا اینجور شور و حالی رو ندیده بودم. مثل اینکه خیلی ها قبل از کنسرت رفته بودن اهنگ های مهدی احمدوند رو حفظ کرده بودن آخه یه جوری باهاش همخونی  می کردن که ادم متعجب میشد. بعضیا هم که کنترل شون رو از دست داده بودن و مشغول انجام حرکات موزون...
29 بهمن 1392

تک بیت های زیبا

دود  اگر بالا نشیند كسر شان شعله  نیست جای چشم  ابرو نگیرد گرچه  او  بالاتر  است -------------------------------------------------------------------- زندگی   آب روانی  است ،   روان میگذرد هرچه تقدیر من و توست ، همان میگذرد -------------------------------------------------------------------- شمع  بزم  محفل  شاهان  شدن  ذوقی  ندارد   ای خوشا شمعی که روشن میکند ویرانه ای را -------------------------------------------------------------------- من از  خاری  که  بر بالای  دیوار  است فهمیدم که نا کس کس نمی گردد بدین بالا نشستن ها ----------------------------------------------------------------...
27 بهمن 1392

کوه پیمایی در یک روز تعطیل

روز سه شنبه فرصت  مناسبی بود واسه یه تفریح سالم وچه تفریحی سالم تر از کوه پیمایی . من و مامان و بابام رفتیم جاده سرچشمه و یه جای دنج رو پیدا کردیم تا بریم کوه نوردی. کلی هم خوراکی خریده بودیم که در طول سفر همه رو خوردیم. این چند تا عکس رو هم از این سفر یک روزه گرفتم. ...
24 بهمن 1392

بخند تا دنیا بروت بخنده

والدین گرامی اینقدر نگین "وقتی ما سن شما بودیم این جورخوب بودیم، اون جورخوب بودیم" مادر بزرگ ها دهن لق تر از چیزین که فکر می کنین ! دیروز مامانم به گدای سرکوچه غذا داده امروز که از کنارش رد می شده گدا صداش کرده یه کتاب بهش داده به اسم ” چگونه آشپز خوبی شویم ” ! سالاد الویه از افتادگی و خاکی بودنشه که خودشو جزو سالادا حساب می کنه وگرنه دو هیچ از آبگوشت جلوئه ﺯﻧﻬﺎ ﺩﺭ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﻧﺎﻣﺰﺩﻯ ﺑﺎﻝ ﺩﺭﻣﻴﺎﺭﻥ ! ﭘﺲ ﺍﺯ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﺩﻡ….. !! ﻭﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺩﻳﺪﻥ ﮐﺎﺭﻫﺎﻯ ﺷﻮﻫﺮﺷﺎﻥ ﺷﺎﺥ : مثلا ما ترم پیش یه بار اومدیم تو جزوه...
23 بهمن 1392

جشن انقلاب در خانه عمو امیر

دیروز عصر بمناسبت دهه فجر و پیروزی انقلاب عمو امیر تو خونش جشن گرفته بود و ما هم دعوت بودیم  . زن عمو سمانه آش پخته بود و کلی هم تنقلات سر سفره گذاشته بودن . عمو امیر آهنگ های  انقلابی گذاشته بود و خلاصه کلی بهمون خوش گذشت. من و عسل و فاطمه هم کلی بازی کردیم . آخر مهمونی عمو امیر واسه  ما بچه ها داستان انقلاب رو تعریف کرد و ما فهمیدیم که چطور انقلاب پیروز شد ...
19 بهمن 1392

دومین برف زمستانی در رفسنجان

امسال برای دومین بار در رفسنجان برف بارید و به همین علت مثل دفعه قبل چهار روز مدارس تعطیل شد از سه شنبه تا شنبه هفته بعد مدرسه نمیریم . شاید واسه بچه ها شیرین باشه اینهمه تعطیلی اما بیچاره معلم های ما که باید عقب موندگی رو جبران کنن. اینبار هوا خیلی سرده بیشتر خیابونها و کوچه ها یخ زده و لغزنده شده و اگه مواظب نباشیم لیز می خوریم مخصوصاً بچه ها که باید بیشتر مواظب باشن. ...
16 بهمن 1392

دهه فجر مبارک باد

دهه فجر بر فجر آفرینان مبارک باد؛ این اعجاز بزرگ قرن و این پیروزی بی نظیر و این جمهوری اسلامی محتاج به حفظ و نگهداری است . امام خمینی(ره) چه مژده‏ ای زیباتر از آمدن بهار در پی یک زمستان تار و طولانی؟! چه بشارتی شیرین‏تر از بشارت خورشید در پی یک شب سرد و تاریک؟! چه پیامی نیک‏تر از پیام زلال آب برای لبانی تشنه و خشکیده؟! چه نوایی برتر از بشارت «جاء الحق» و «زهق الباطل»؟! قسم به شب پوشیده! که روز خواهد درخشید و بهاری‏ترین روز هستی، بر صحیفه‏ی شب تار و طولانی، مُهر پایان خواهد زد. قلب‏ها، کهکشانی از عشق خمینی می‏شود و جامی لبریز از شراب طهور پیروزی. سلام برتو ای مطل...
14 بهمن 1392